كشور بوسني و هرزگوين كه درواقع يكي از ايالتهاي كشور سابق و كمونيستي يوگسلاوي بود، در جنوب شرقي اروپا و در همسايگي كشورهاي كرواسي، صربستان و مونتهنگرو قرارگرفته است.
اتريش كه زماني بوسني را در اشغال خود داشت، نزديكترين كشور اروپاي غربي و تركيه و شهر استانبول نزديكترين كشور و شهر اسلامي به بوسني محسوب ميشوند .
سرزمين بوسني از جنوب با سواحلي بسياركوتاه، به آبهاي درياي آدرياتيك راه دارد و يك نقطه مهم و استراتژيك در قلب بالكان قلمداد ميشود. بوسني كشوري عمدتا كوهستاني و داراي تابستانهاي سرسبز و خنك و زمستانهاي سرد و طولاني ميباشد.
پايتخت بوسني، شهر تاريخي سارايوو است كه يكي از شهرهاي جذاب و توريستي منطقه بهحساب ميآيد. بازار و مسجد زيباي غازي خسروبيگ، مسجد شاهعليپاشا و نيز تونل بوتمبر كه خاطره جنگ معاصر و رنجها و فداكاريهاي مردم را تداعي ميكند، از جمله مكانهاي ديدني اين شهر ميباشند. همچنين از ديگر شهرهاي مهم بوسني، ميتوان به توزلا، موستار، بيهاج، بانيالوكا و برچكو اشاره كرد كه از اين ميان، شهر موستار به جهت سوابق تاريخي طولاني، از اهميت فرهنگي خاصي برخوردار است .
زبان و ادبيات بوسنيايي:
زبان بوسنيايي كه جزو هويت مردم بوسني قلمداد ميشود، در گروه زبانهاي اسلاوي قرار دارد و جز تفاوت در گويش، با زبان ساير اقوام منطقه چندان تفاوتي ندارد. الفباي آن نيز به دو صورت سرليك و لاتين ميباشد. شايد يكي از پيامدهاي جهانيشدن در بوسني اين باشد كه امروزه مردم ديگر تعصب خاصي نسبت به زبان ملي خود ندارند اما عامه مردم به زبان بوسنيايي و كمي نيز روسي و تركي تكلم ميكنند و برخي از نخبگان آنها با زبان انگليسي و طبعا برخي نيز كه در رشتههاي اسلامي تحصيل كردهاند در سطحي متوسط با زبان عربي آشنايي دارند. يادگيري زبان دوم در بوسني بستگي به منافع شخصي افراد و كاربري آن زبان در شغل آنها دارد و لذا علاقه به يادگيري زبان انگليسي در ميان جوانان فوقالعاده روبهرشد است و اين امر طبعا زمينه نفوذ عميق فرهنگ غرب در بوسني را مهياتر خواهد كرد.
كتاب و كتابخواني:
ميل به مطالعه در ميان بوسنياييها مانند بسياري از كشورهاي توسعهنيافته ، بهشدت پايين است و كتابخواني رونق چنداني ندارد. ميانگين تيراژ كتاب در بوسني هزار نسخه و ميانگين طول فروش هركتاب بين يكونيم تا دو سال ميباشد. در اين ميان، كتابهاي رمان در موضوعات عاطفي پرفروشتر است. با اينوجود، با توجه به جمعيت كشور بوسني و كميت عناصر نخبه، اين ميزان تيراژ و طول مدت فروش، قابلتوجه است.
مطبوعات:
وضع مطبوعات علمي ـ تخصصي در بوسني، با وضعيت كتاب و كتابخواني شباهت زيادي دارد؛ البته طبعا با ميانگين تيراژ كمتر از پنجاهدرصد تيراژ كتاب ؛ همچنين تعداد مجلات تخصصي ـ علمي در رشتههاي مختلف بهويژه علوم انساني بايد گفت تعداد آنها كم و سطح كيفي آنها نيز پايين است. در ميان چهار روزنامه اصلي بوسني، روزنامه «صداي روز»، پرتيراژترين ميباشد و به لحاظ جهتگيري سياسي، به حزب «اقدام دموكراتيك» (حزب عليعزت بگوويچ رئيسجمهور فقيد بوسني) وابسته است. مردم بوسني علت گرايش خود به مطالب آن را، رعايت ميانهروي در مسائل سياسي از سوي گردانندگان اين روزنامه ذكر ميكنند. «صداي روز» با نماينده عالي سازمان ملل در بوسني درگيري دارد كه بهنظر ميرسد اين مساله در افزايش محبوبيت آن در ميان مردم بيتاثير نبوده است.
مجلات عمومي عمدتا به فرهنگ غربي گرايش دارند و ابتذال تصويري و محتوايي در آنها مشهود است. از جمله مجلات پرطرفدار، مجله «زن 21» است كه كاملا از معيارهاي غربي پيروي ميكند و از سوي موسسات اروپايي ـ احتمالا بنياد صهيونيستي سْرش ـ پشتيباني ميشود. همچنين مجلهاي بهنام «صف» منتشر ميشود كه از جهت فكري به طيف وهابيت وابسته ميباشد و جزء مجلات نسبتا پرتيراژ در حوزه موضوعات مذهبي به شمار ميرود.
موسيقي، تئاتر و سينما:
در زمينه موسيقي، علاوه بر وجود موسيقي سنتي، موسيقي پاپ با مضامين عاطفي ، فوقالعاده طرفدار دارد. تئاتر در بوسني نسبت به سينما از سابقه و قوت بيشتري برخوردار است ولي اصولا نه تئاتر و نه سينماي ملي بوسني حرفي براي گفتن ندارند و عمدتا همان فرهنگ غرب را منعكس ميكنند. در دوران جنگ تئاترهايي با مضامين جنگي رونق بيشتري داشت و درحالحاضر نيز ساخت فيلم درباره حقايق پنهان جنگ، سوژه جذابي براي تهيهكنندهها و كارگردانان محسوب ميشود. همچنين در سارايوو فقط هشت سينما و در مقابل پنج سالن تئاتر وجود دارد، بهطورطبيعي سينماها شلوغتر و پرطرفدارترند.
به دليل ضعف بوسني در صنعت و محتواي سينما، فيلمهاي روز غربي بدون دوبله و تنها با زيرنويس بوسنيايي در سينماها و در شبكههاي تلويزيوني پخش ميشود. متاسفانه سكس و توجه به تصاوير مستهجن و ضداخلاقي نقش مهمي در تبليغ فيلمها و جذب بيننده دارد. در بعضي موارد مسلمانان به تبليغات مبتذل فيلمها اعتراض ميكنند و بر روي تصاوير مستهجنِ تراكتها و بيلبردهاي تبليغي، رنگ ميپاشند كه اين اقدام حساسيت مردم براي حفظ ارزشهاي يك جامعه اسلامي را نشان ميدهد.
راديو و تلويزيون:
در حال حاضر چند شبكه مهم تلويزيوني در بوسني و منطقه فعاليت دارند كه عبارتند از: TVIN، OTN، FTN، OBN، TV99، TVSA و OTNو نيز شبكه «حيات». در اين ميان غير از حيات، بقيه شبكهها همگي گرايشهاي غربي دارند و پخش برنامههاي مستهجن براي آنها عادي است. تاسيس شبكه خصوصي در بوسني آزاد ميباشد ولي هزينه راهاندازي آن بسيار زياد است كه به همين علت رقابت با شبكههاي معروف كه اكثرا از پشتيباني مالي غرب برخوردارند، بودجه زيادي ميطلبد. در زمينه برنامههاي راديويي نيز وضع مشابهي حاكم است اما واقعيت اين است كه راديو در مقايسه با گستره مخاطب و نفوذ تلويزيون، از قدرت رقابت چنداني برخوردار نيست. اُناسا يكي از مهمترين خبرگزاريهاي بوسني به شمار ميرود كه در سطح كشوري فعاليت دارد.
وضعيت سياسي اقتصادي
سياست در بوسني:
بوسني فاقد يك دولت مستقل است و اين امر بر روحيه و مشاركت سياسي مردم تاثير مخـربي گذاشته است. مردم بوسني اسلام را تنها عامل هويت و وحدت خود ميدانند و لذا به شدت سعي دارند مظاهر اسلامي چون مسجد، نماز جمعه و . . . را حفظ و نگهداري كنند. اغلب آنان به سياستمداران اعتماد ندارند و آنها را افرادي نالايق و از جهت اقتصادي سوءاستفادهگر ميدانند.
البته فضاي سياسي بوسني براي مردم آزاد است و مردم بهراحتي و بدون محدوديت ميتوانند از اقدامات دولت انتقاد كنند و به لحاظ شخصيتي نيز در اظهارنظرهاي خود چندان اهل ملاحظه نيستند. مرحوم عليعزت بگوويچ، به عنوان رهبر فقيد و يك قهرمان، از محبوبيت خاصي برخوردار است. مردم بوسني به جهت تجربه دوران كمونيستي بعضا حتي داشتن يك حكومت ديكتاتور را بر بيدولتي ترجيح ميدهند. بهدستگيري نقش رهبري در بوسني كار سادهاي نيست و تنها كساني از اين موفقيت برخوردار ميشوند كه از شخصيت كاريزماتيك و مردمي برخوردار باشند.
اكثر مردم بوسني، به ويژه نخبگان ـ اعم از مسيحي و مسلمان ـ عامل اصلي جنگ خونين در بوسني را معاملات پشت پرده امريكا و غرب ميدانند و علاقمند هستند كه با اقوام و مذاهب مختلف منطقه يك زندگي مسالمتآميز داشته باشند. احتمال بروز جنگ مجدد در بوسني بسيار ضعيف است و درگيريهاي مذهبي و قومي بسيار ضعيفتر از آن است كه خطرساز شود. بهطورعجيبي، مردم در حال فراموشكردن خاطره تلخ جنگ هستند و خود را بهسرعت با وضع جديد تطبيق ميدهند. البته خاطره جنگ با زندگي مردم فقير و متدين بوسني پيوند عميقتري خورده و نوعي افسردگي را در ميان آنها شايع كرده است.
بوسني از يك مجلس قومي با تعداد پانزده كرسي برخوردار است كه سه قوم اصلي مسلمان، كروات و صرب هركدام در اين مجلس داراي پنج كرسي ميباشند و اين افراد از طريق برگزاري انتخابات عمومي برگزيده ميشوند. همچنين بوسني داراي يك پارلمان مبتني بر رقابت ميان احزاب و انتخابات عمومي ميباشد و حزبي كه اكثريت را به دست ميآورد، نخستوزير و تركيب دولت را تعيين ميكند. رياستجمهوري بوسني و هرزگوين را يك شوراي سهنفره (از هر قوم مسلمان، صرب و كروات يك نفر) برعهده دارد كه مستقيما از سوي مردم انتخاب ميشوند و مسئوليت سياستگذاريهاي كلان بوسني بر عهده آنان ميباشد. رياست شورا هر نهماه يكبار، در ميان اين سه نفر به چرخش درميآيد و البته اين امر مانع از اتخاذ تصميمات مشترك نميشود.
متاسفانه بهرغمآنكه هماكنون يك نظام جمهوري در بوسني حكومت ميكند، درحالحاضر رياست اصلي و نيز تمام تصميمگيريهاي نهايي را نماينده جامعه جهاني انجام ميدهد كه از سوي شوراي امنيت سازمان ملل انتخاب ميشود و طبق قرارداد صلح ديتون ـ كه عملا قانون اساسي فعلي بوسني بهحساب ميآيد ـ وي مفسر نهايي قانون اساسي شناخته ميشود. فرد دارنده اين سمت، از محبوبيت بسيار كمي در ميان توده مردم برخوردار است.
درحالحاضر رئيس حزب «براي بوسني و هرزگوين» از محبوبيت و جايگاه خوبي در ميان مردم برخوردار است اما هنوز كسي نتوانسته جاي خالي عزت بگوويچ را پر كند. به غير از حزب منسوب به مرحوم بگوويچ (اقدام دموكراتيك)، دو حزب ديگر نيز در بوسني فعال ميباشند كه به ترتيب جايگاه عبارتند از:«حزب براي بوسني و هزرگوين [مسلمان]» و «حزب سوسيال دموكراتيك» (وابسته به كمونيستهاي سابق) علاوه بر اين احزاب، حزب «دموكراتيك» صربها و نيز «اتحاديه دموكراتيك» كرواتها تنها احزاب قدرتمند در مناطق صرب و كرواتنشين به حساب ميآيند. درحالحاضر، زادوولد به جهت رويكرد مذهبي مسلمانان به نفع مسلمانان است و ميتواند يك امتياز استراتژيك محسوب شود.
تمام احزاب بوسني، چهار اصل را در سرلوحه اهداف خود قرار دادهاند: 1ـ حفظ تماميت ارضي بوسني 2ـ تساوي قومي و مذهبي [حقوقي] 3ـ حق بازگشت همه اقوام به خانههاي قبل از جنگ خود 4ـ رسيدگي به شكايت رسمي بوسني عليه صربستان و مونتهنگرو و پرداخت خسارت جنگي از سوي صربستان با توجه به متجاوز شناختهشدن اين كشور از سوي سازمان ملل.
در حال حاضر وضع بازسازي در شهرهاي كوچك و دورافتاده كُند پيش ميرود و آثار جنگ كاملا در مناطق محروم مشهود است.
اقتصاد بوسني:
در بوسني وضع اقتصادي بحراني است و بيكاري جوانان يك معضل جدي قلمداد ميشود. اكثر كارخانههاي بزرگ را صربها به هنگام جنگ غارت كردند و اكنون آنها به حالت تعطيل يا نيمهتعطيل درآمدهاند. مسلمانان از جهت اقتصادي از حمايت جدي هيچ كشوري برخوردار نيستند؛ و در عين حال خود نيز توانايي ايجاد تحول در زيرساختهاي اقتصادي كشورشان را ندارند. البته در حالي كه سبد اقتصادي مصرف يك خانواده چهارنفره طبق آمارهاي رسمي حداقل 450 مارك تعيين شده، ميانگين حقوق يك كارمند بوسنيايي پانصد مارك (معادل 250 يورو) و يك كارگر بوسنيايي سيصد مارك (معادل 150 يورو) ميباشد كه ميانگين تفكيك مصرفي آن به اين صورت ميباشد: 45% خوراك، 20% پوشاك، 20% مسكن، 5% حملونقل و 5% تفريح، بايد گفت اين ارقام در كل از يك رفاه حداقلي در جامعه حكايت دارد. حملونقل نيز در بوسني گران است. اكثر مردم ترجيح ميدهند با اتوبوس و قطار تردد نمايند. عمده درآمد دولت از طريق اخذ ماليات از شهروندان به اشكال مختلف به ويژه ماليات بر درآمد تامين ميشود و اين امر موجب گراني نسبي كالاهاي مختلف در بوسني شده است.
پس از جنگ و با رشد نظام اقتصاد سرمايهداري در بوسني، بهتدريج فاصله طبقاتي در حال شكلگيري است و از هماكنون ميتوان دو طيف ثروتمند و متوسط را در اين كشور مشاهده كرد. در سارايوو فروشگاههاي بزرگ و مدرن اروپايي ساخته شدهاند كه مشتريان آنها عمدتا از طيف پولدار ميباشند و اجناس آنها بسيار گرانتر از ساير فروشگاهها عرضه ميشود. بايد توجه داشت كه مسائل اقتصادي بوسني در حادشدن وضع فرهنگي آن كشور بسيار موثر بوده است. در حال حاضر بوسني از بزرگي دستگاه دولت در رنج است و حدود سيزده درصد شاغلان در نهادهاي دولتي كار ميكنند. شايان ذكر است: معادن غني و سابقه كشاورزي و دامداري از فرصتهاي اقتصادي برتر در بوسني محسوب ميشود .
به جز عربستان سعودي كه به رغم سرمايهگذاري كلان در اين كشور، در حوزه ترويج وهابيت، موفقيت چنداني نداشته و كشور مصر كه تا درجهاي در ترويج فرهنگ عربيت فعال است، از ديگر كشورهاي اسلامي ميتوان از جمهوري اسلامي ايران نام برد كه در امور فرهنگي و بازسازي فعاليت ميكنند و همچنين مالزي در زمينه فعاليتهاي اقتصادي حضوري كمرنگ دارد. مركز فرهنگي سعودي در سارايوو و ساير فعاليتهاي آنها نيز به رغم سرمايهگذاري مالي كلان تاثير چنداني نداشته و بهويژه پس از حادثه يازدهم سپتامبر رو به افول گذاشته، بهحدي كه امكان دارد اين سرمايهگذاريها بهطور كامل تعطيل شود. البته يكي از دلايل عدم كاميابي سعوديها در بوسني، مقتضيات فرهنگي خود مردم بوسني ميباشد اما عامل مهمتر آن است كه يك جريان قوي و روبهرشد حضور غرب و بهتبع آن غربگرايي و ترويج فرهنگ مبتذل غرب پس از جنگ در بوسني در حال شكلگيري است كه بهصورتگستردهاي از سوي كشورهاي غربي، از جمله توسط بنياد صهيونيستي سْرش و با همكاري دولت بوسني دنبال ميشود؛ گذشته از آن، جاذبهها و عوامل طبيعي (غرايز، محدوديتهاي سخت دوره كمونيستي، مشكلات اقتصادي و . . .) نيز پيشبرد اين امر را تسريع كرده است؛ چنانكه استفاده گسترده از سكس، موسيقي، فيلم، رقص، مواد مخدر، مشروبات الكلي و . . .، با پشتيباني جدي رسانههاي تصويري و شركتهاي تجاري داخلي و خارجي و . . . كاملا رايج شده است. البته اين وضعيت در عين حال كه تهديد بسيار جدي براي فرهنگ اسلامي بوسني قلمداد ميشود، ميتواند براي اسلام پيشرو يك فرصت نيز قلمداد شود؛ چراكه پيامدهاي اغلب شوم ناشي از گرايش جوانان به فرهنگ غرب و نگرانيهاي خانوادههاي بوسنيايي، زمينه جديدي را براي گرايش گسترده جوانان بوسني به اسلام ايجاد كرده است.
طيفهاي قابلتوجه در بوسني
دانشكده و جامعه اسلامي:
اين دانشكده به «جامعه اسلامي» ـ سازمان دولتي روحانيت ـ وابسته است و از كرسيهايي در رشتههاي فلسفه اسلامي، شرقشناسي، ادبيات عرب، فقه، علوم قرآن و . . . برخوردار است. اين دانشكده اخيرا تمايل خود براي تاسيس كرسي زبان و ادبيات فارسي را نيز به نمايندگي ايران در بوسني اعلام كرده است.
بااينوجود، جامعة اسلامي بوسني ـ سازمان دولتي روحانيت ـ و توابع آن، در ميان توده مردم از محبوبيت كافي برخوردار نيست.
روحانيان موسوم به افندي در بوسني، همگي فارغالتحصيلان دبيرستانهاي اسلامي يا دانشكده مزبور هستند اما سطح علمي دانشگاهيان و روحانيان بوسني در رشتههاي اسلامي با دانشآموختگان ساير كشورهاي اسلامي ـ بهويژه با روحانيون ايران ـ فاصله بسيار زيادي دارد بهگونهاي كه بهسختي ميتوان در ميان آنها افراد صاحبنظر جستجو كرد. همچنين برداشت اين طيف از اسلام و شرع بسيار ضعيف و سطحي بوده و با برداشت مسلمانان پيشرو تفاوتهاي اساسي دارد. آنها از اسلام بيش از پوسته ظاهري هويتبخش و معنويت و اخلاقِ حداقلي، انتظارندارند و فهم اسلام حداكثري نه تنها براي اغلب آنان دشوار است، بلكه پذيرش آن نيز از سوي آنها سخت ميباشد.
از موضوعات مورد علاقه اين طيف، به ترتيب اولويت ميتوان از قرآنپژوهي، فلسفه، عرفان، اخلاق و تربيت اسلامي و تاريخ اسلام نام برد. آنان چندان به حوزه فقه علاقه ندارند و دانشگاهيان اسلامي آنجا بيشتر با آثار افرادي چون سيدحسين نصر، هانري كربن و آنه ماري شيمل دمساز هستند.
دانشگاههاي غيرديني:
دانشگاه سارايوو مجموعا از هجده دانشكده در رشتههاي انساني، فني، پزشكي، عمراني و ... تشكيل شده است. دانشكده فلسفه اين دانشگاه از كرسيهاي فلسفه، جامعهشناسي، روانشناسي، تربيت، تاريخ، زبان و ادب بوسنيايي و نيز زبان و ادبيات فارسی ، روسي، انگليسي، عربي، آلماني، فرانسوي و تركي استانبولي برخوردار است .
دراويش:
اين گروه از جهات متعدد به ويژه از جهت فكري به شيعيان نزديكاند و آشكارا دوستي خود به اهل بيت(ع) را اظهار ميكنند. همچنين ابراز علاقه و دوستي آنها به ايران و امام راحل(ره) قابلتوجه است. بااينوجود، آنان از جهت فكري و رفتاري كاملا با دراويش ساير كشورهاي اسلامي تفاوت دارند. اين عده، افرادي خوشفكر، اجتماعي و متشـرع هستند و با ساير مردم صرفا به لحاظ سبك عبادت در«تكيه» تفاوت دارند. تشكيلات آنها بدون هيچگونه وابستگي به دولت و بهطورمستقل عمل ميكند و در ميان طيفهاي مختلف مردم بوسني ـ حتي در ميان افراد غربگرا ـ از محبوبيت خوبي برخوردار است. همچنين عليرغم فرقهفرقهبودن دراويش، هماهنگي و دوستي خوبي ميان اغلب شيوخ آنها برقرار است و بالقوه زمينههاي وحدت در ميان آنان ممكن ميباشد.